آخرین مطالب
امکانات وب
یا دولت مارو دست انداخته یا جبر روزگار. زمانیکه لیسانس میگرفتم رشته ام روی بورس بود و این بانکهای جدیدالتاسیس بدون آزمون داشتن استخدام میکردند. همینکه فارغ التحصیل شدم بانکها شرط استخدامشون شد فوق لیسانس. رفتیم فوق لیسانس خوندیم شرط استخدام بانکها شد لیسانس. کلا همه درگیریم. ما بدو دنیا بدو. این آگه نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 64
دیروز واسه عیددیدنی ساعت ۹ صبح رفتیم شهرستان.کلا شوهر من دوست داره زود بره خونه مادرش (افریته خانم)، و دیر هم برگرده. همه کارم واسه مادرش میکنه از خرید گرفته تا ظرف شستن و پذیرایی کردن و حمام بردن و ... درست برعکس ما، برادرشوهر بزرگه همیشه جوری میاد شهرستان که دم نهار برسه و هیچکاریم نمیکنه. از اونج نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 67
منکه میدونم شوهرم به مادرش حرفی نمیزنه. احتمالا به خواهرش میگه اونم یه طوری ماست مالیش میکنه یا هرچی... حتی ممکنه به جای مادرش ،خواهرش بزنگه و یه جوری توجیه کنه...اما خداکنه هیچکدومشون نزنگن. اینجوری منم بهونه خوبی واسه نرفتنم دارم.چون بیشتر ترجیح میدم رابطه ای با خونوادش نداشته باشم.به شو شو هم خط نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 64
جو خونه همچنان سنگین. از صبح تا الان تنها کلماتی که بین منو شوهرم رد بدل شده ایناست:
سلام . خداحافظ. غذا میخوری؟ آره. دستت درد نکنه. بقیه اش به سکوت گذشته. اون جلو تلویزیون یا بیرون از خونه من تماما توی اتاق. شبی بهش گفتم زنگ زدی به مامانت؟ میگه به خواهرم گفتم. اونم فردا خودش زنگ میزنه به تو.. میدو نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 79
زحل جان باورت میشه این راه حلی که گفتی و به شدتم کارساز کار همیشگی منه؟
منتها شده واسه شوهرم عادت. من هربار از خونوادش ناراحت میشم و بهش میگم همینکارو میکنه. ناز میکنه قهر میکنه. جدا میخوابه. بعد من میرم منت کشی و قربان صدقه و عذرخواهی و اونم شروع میکنه خونوادشو توجیه کردن. ببین بابای منم رفتارش نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 87
لعنت به من که به خاطر یه افریته لب گوری و به خاطر لجبازی و یک دندگی خودم، گریه تورو درآوردم. تا حالا انقدر درمانده و عاجز ندیده بودمت. متاسفم. تا حالا انقدر از خودم متنفر نشده بودم. عذاب وجدان این غروب تا ابد با منه...خدایا منو ببخش. خودم میدونم یه مسئله جزئی رو چطور واسه خودم بزرگش کردم. چقدر تو در نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 70
ساعت نزدیک به چهار صبح و من هنوز بیدارم.تا الان داشتم مقاله این استاد دانشگاه که دوست صمیمی استاد خودمه رو مینوشتم. قول داده بودم جمعه تحویل بدم.اما خیلی کار داره. از ویرایشش تا فهرست بندیش و منبع گزاریش. خسته شدم.اما خوابم نمیاد. خدایا کمک کن تا فردا شب نهایتا اینو تحویل بدم.بتونم شنبه شب با بچه ها برم بیرون.پوسید دلم به خدا نتیجه گیری...
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 74
حس میکنم همه ازم دلخورن. از خانواده خودم گرفته تا همسر تا دوستان تا بقیه. دلیلشم کم یا زیاد میدونم. مثلا مادرم ته دلش ازم دلخور چون اونروزیکه بهش در مورد مادرشوهرم گفتم و داشت نصیحتم میکرد که صبر کنم و جوابگویی نکنم برگشتم گفتم من جواب اینا رو میدم چون نمیخوام مثل تو بریزم توی خودمو پیر و افسرده و ع نتیجه گیری...ادامه مطلب
ما را در سایت نتیجه گیری دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : roozhayezendegiman بازدید : 68